"امشب هیچ کس حال همسر و مادر امیر رضا عارفی را ندارد"

 

وبلاگ محمد مصطفايی

وکیل دادگستری

 

امشب هیچ کس حال همسر مادر امیر رضا عارفی را ندارد. یک ساعت پیش به دفترم مراجعه کردند. هیچ حرفی برای گفتن نداشتم. نمی توانستم بگویم حالتان چطور است. جو بسیار سنگینی در دفتر کارم ایجاد شده بود. زینب همسر امیر ضا معروف به پیمان عهد بسته بود که در کنار همسرش تا آخر عمر زندگی کند. ولی حالا خبر صدور حکم اعدام پیمانش را می شنود. هیچ کس حال او را ندارد. روزانه یک مشت قرص خوراک صبحانه و ناهار و شامش شده است. نمی توانست حرکت کند. لنگان لنگان وارد اتاق کارم شد. نمی توانستم آنها را ببینم. خبر صدور حکم اعدام را هم نمی توانستم بدهم. مجبور شدم از طریق پیام کوتاه برایشان بنویسم که" متاسفانه امیررضا عارفی به اعدام محکوم شد و در ظرف بیست روز اعتراض خواهم کرد" همسر و مادرش روی صندلی جلوی چشمانم نشستند.

 

دقایقی همه جا سکوت بود. یاد مراسم ترحیم افتادم که فامیل و دوستان و آشنایان نمی توانستند به صورت عزادار نگاه کنند. همسر پیمان گفت آقای مصطفایی چه شده؟ یعنی می شود؟ چند درصد احتمال می دهید که پیمان را اعدام نکنند. یعنی ... بعد هم گریه و گریه و گریه .... دست و پای زینب از ترس اعدام همسرش می لرزید. او می گفت چطور خبر اعدام پیمان را به وی بدهیم.امروز برای من روز وحشتناکی بود و می دانم امشب برای خانواده پیمان وحشتناک تر از همیشه است.  امیدوارم این جوان ایرانی از اعدام به هر نحوی که شده رها شود و به جامعه بازگردد.